شبی که ورزشگاه آزادی، بلندگوی سياست های نظام نشد
رادیو فردا، مهدی رستم پور : پس از پايان بازی تيم های استقلال ايران و النصر عربستان در ليگ قهرمانان آسيا، به جای تصاوير مرتبط با حذف استقلال و ويدئوهای مستطيل سبز، اين ويدئوهای سکوهای ورزشگاه و جايگاه تماشاگران بود که در نسخه های متعدد در شبکه های اجتماعی منتشر شد
.در جريان بازی تيم های استقلال ايران و النصر عربستان که روز چهارشنبه در ورزشگاه آزادی برگزار شد، علاقمندان فوتبال بارها عليه لباس شخصی ها و بسيجی های حاضر در ورزشگاه شعار دادند.
«فوتبال با سياست نمی خواهيم.» «نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران.» و شعارهايی به مراتب پر آب و رنگ تر که خطاب به بسيجی ها سر داده می شد.
شعارهايی که به رغم تمام تمهيدات فنی در صداوسيما، حتی از شبکه سوم سيما نيز در حين پخش زنده مسابقه به وضوح قابل شنود بود.
اين اتفاق پس از آن رخ داد که هفته گذشته در ورزشگاه های تهران و اصفهان، جمعی از بسيجی ها با لباس های سياه و متحدالشکل، ضمن برافراشتن پرچم بحرين، به سر دادن شعار عليه حکام عربستان سعودی پرداختند. آن ها هدف از اين اقدام خود را حمايت از مردم بحرين عنوان کرده بودند.
گرچه منتقدان پر شمار آن ها می گويند، پرچم هايی که آن ها برافراشته اند در وهله اول، بيرق حکومت آل خليفه در بحرين است و الزاماً نماد معترضان محسوب نمی شود!
کدام حرکت «خودجوش» بود؟
پس از ماجراهای بازی پرسپوليس با الاتحاد عربستان، رسانه های حکومتی در ايران، برخورد با بسيجی ها را به نيروی انتظامی نسبت داده بودند.
رجا نيوز و بلاگرهای بسيجی هم نوشته بودند که مردم داشتند با شعارهای ما همراهی می کردند اما نيروی انتظامی مانع شد.
مسعود براتی، دبير جنبشی موسوم به «عدالتخواه دانشجويی» گفت: «از عجايب روزگار ما همين بس که برای دفاع از مظلوم بايد هزينه بدهی و کتک بخوری آن هم از نيروی انتظامی که مشروعيت وجودی اش را از انقلابی گرفته که آرمان نهايی اش دفاع از حقوق مستضعفين جهان بوده است.»
اين بار، مانعی در بين نبود. مجلسيان و سران نظام جمهوری اسلامی ايران، همچنين سردار احمدی مقدم فرمانده نيروی انتظامی، همگی برخورد پديد آمده با بسيجيان را محکوم کرده بودند. ديگر قرار نبود پليس ايران، خواستار خروج آن ها از ورزشگاه شود.
حضور بسيجی ها هم پر تعدادتر و سازمان دهی شده تر از بازی پرسپوليس و الاتحاد بود. تراکت های تبليغاتی، درخواست های مکرر همدلی از تماشاگران و اطلاع رسانی گسترده در رسانه های حکومتی را نيز از نظرشان دور نمانده بود.
فقط يک مانع بزرگ وجود داشت؛ تماشاگران فوتبال!
آن ها با شعارهايی که پيش از فقط در تظاهرات خيابانی پس از انتخابات ۲۲ خرداد شنيده شده بود، حضور لباس شخصی ها در ورزشگاه آزادی را به طور کامل تحت الشعاع خود قرار دادند.
حرکت بسيجی ها در بازی قبلی که از سوی محمدتقی رهبر و حميد رسايی از نمايندگان مجلس شورای اسلامی «خودجوش» ناميده شده بود، اين بار در قالب يک حرکت خودجوش بزرگتر، مستحيل شد.
در بازی قبلی، سايت رجا نيوز، برخی طرفداران پرسپوليس را که به حضور بسيجیها در ورزشگاه و شعارهای آنها اعتراض کرده بودند، «اراذل و اوباش» معرفی کرده و نوشته بود: «آنها شعار میدادند، بسيجی بیغيرت برو گم شو.»
اين بار اما شيوه اعتراض آن ها تغيير کرده است و در در قالب يک گزارش، تيتر زده اند: «آيا فوتبال پرستی مهم تر از ديانت ماست؟»
به نظر می رسد تمهيد استفاده از ورزشگاه آزادی برای فرياد زدن سياست های رسمی جمهوری اسلامی ايران در منطقه، با شکست مواجه شده است. بايد ديد آيا اين پروژه ناموفق، در رقابت های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ و بازی های مقدماتی تيم ملی اميد ايران برای راهيابی به المپيک لندن نيز تکرار خواهد شد؟
رادیو فردا، مهدی رستم پور : پس از پايان بازی تيم های استقلال ايران و النصر عربستان در ليگ قهرمانان آسيا، به جای تصاوير مرتبط با حذف استقلال و ويدئوهای مستطيل سبز، اين ويدئوهای سکوهای ورزشگاه و جايگاه تماشاگران بود که در نسخه های متعدد در شبکه های اجتماعی منتشر شد
.در جريان بازی تيم های استقلال ايران و النصر عربستان که روز چهارشنبه در ورزشگاه آزادی برگزار شد، علاقمندان فوتبال بارها عليه لباس شخصی ها و بسيجی های حاضر در ورزشگاه شعار دادند.
«فوتبال با سياست نمی خواهيم.» «نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران.» و شعارهايی به مراتب پر آب و رنگ تر که خطاب به بسيجی ها سر داده می شد.
شعارهايی که به رغم تمام تمهيدات فنی در صداوسيما، حتی از شبکه سوم سيما نيز در حين پخش زنده مسابقه به وضوح قابل شنود بود.
اين اتفاق پس از آن رخ داد که هفته گذشته در ورزشگاه های تهران و اصفهان، جمعی از بسيجی ها با لباس های سياه و متحدالشکل، ضمن برافراشتن پرچم بحرين، به سر دادن شعار عليه حکام عربستان سعودی پرداختند. آن ها هدف از اين اقدام خود را حمايت از مردم بحرين عنوان کرده بودند.
گرچه منتقدان پر شمار آن ها می گويند، پرچم هايی که آن ها برافراشته اند در وهله اول، بيرق حکومت آل خليفه در بحرين است و الزاماً نماد معترضان محسوب نمی شود!
کدام حرکت «خودجوش» بود؟
پس از ماجراهای بازی پرسپوليس با الاتحاد عربستان، رسانه های حکومتی در ايران، برخورد با بسيجی ها را به نيروی انتظامی نسبت داده بودند.
رجا نيوز و بلاگرهای بسيجی هم نوشته بودند که مردم داشتند با شعارهای ما همراهی می کردند اما نيروی انتظامی مانع شد.
مسعود براتی، دبير جنبشی موسوم به «عدالتخواه دانشجويی» گفت: «از عجايب روزگار ما همين بس که برای دفاع از مظلوم بايد هزينه بدهی و کتک بخوری آن هم از نيروی انتظامی که مشروعيت وجودی اش را از انقلابی گرفته که آرمان نهايی اش دفاع از حقوق مستضعفين جهان بوده است.»
اين بار، مانعی در بين نبود. مجلسيان و سران نظام جمهوری اسلامی ايران، همچنين سردار احمدی مقدم فرمانده نيروی انتظامی، همگی برخورد پديد آمده با بسيجيان را محکوم کرده بودند. ديگر قرار نبود پليس ايران، خواستار خروج آن ها از ورزشگاه شود.
حضور بسيجی ها هم پر تعدادتر و سازمان دهی شده تر از بازی پرسپوليس و الاتحاد بود. تراکت های تبليغاتی، درخواست های مکرر همدلی از تماشاگران و اطلاع رسانی گسترده در رسانه های حکومتی را نيز از نظرشان دور نمانده بود.
فقط يک مانع بزرگ وجود داشت؛ تماشاگران فوتبال!
آن ها با شعارهايی که پيش از فقط در تظاهرات خيابانی پس از انتخابات ۲۲ خرداد شنيده شده بود، حضور لباس شخصی ها در ورزشگاه آزادی را به طور کامل تحت الشعاع خود قرار دادند.
حرکت بسيجی ها در بازی قبلی که از سوی محمدتقی رهبر و حميد رسايی از نمايندگان مجلس شورای اسلامی «خودجوش» ناميده شده بود، اين بار در قالب يک حرکت خودجوش بزرگتر، مستحيل شد.
در بازی قبلی، سايت رجا نيوز، برخی طرفداران پرسپوليس را که به حضور بسيجیها در ورزشگاه و شعارهای آنها اعتراض کرده بودند، «اراذل و اوباش» معرفی کرده و نوشته بود: «آنها شعار میدادند، بسيجی بیغيرت برو گم شو.»
اين بار اما شيوه اعتراض آن ها تغيير کرده است و در در قالب يک گزارش، تيتر زده اند: «آيا فوتبال پرستی مهم تر از ديانت ماست؟»
به نظر می رسد تمهيد استفاده از ورزشگاه آزادی برای فرياد زدن سياست های رسمی جمهوری اسلامی ايران در منطقه، با شکست مواجه شده است. بايد ديد آيا اين پروژه ناموفق، در رقابت های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ و بازی های مقدماتی تيم ملی اميد ايران برای راهيابی به المپيک لندن نيز تکرار خواهد شد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر